تن وتن زنجیری خیالی که درختان کهنسال را به هم وصل و زمین را وطن همه ما می‌سازد.

دقت در درک پرفورمنس آرت

دقت در درک پرفورمنس آرت

در این مقاله به بررسی، تعریف و دقت در درک پرفورمنس آرت خواهیم پرداخت. در ادامه همراه ما در تن‌وتن بمانید.

پرفورمنس آرت یکی از گونه‌های مستقل و مهم هنر معاصر است که در قرن بیستم، به‌ویژه در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی، به عنوان یک واکنش به محدودیت‌های هنرهای تجسمی سنتی و همچنین به عنوان پاسخی به ساختارهای اقتصادی بازار هنر، ظهور کرد. برخلاف هنرهای تجسمی، جایی که هنرمندان تولید آثار فیزیکی مانند نقاشی و مجسمه را در اولویت قرار می‌دادند، پرفورمنس ارت هنری است که بر فرایند اجرا تمرکز می‌کند، جایی که حضور هنرمند، مکان، زمان واقعی و تعامل با مخاطب چهار عنصر اصلی آن هستند.

دقت در درک پرفورمنس آرت

این هنر به نوعی توسط هنرمندان تجسمی شکل گرفت که برای اولین بار تصمیم گرفتند “فرایند تولید آثار” خود را به عنوان بخشی از هنرشان به نمایش بگذارند. این کار باعث می‌شد گالری‌داران نتوانند از آثار ماندگار هنری منفعت مالی ببرند، زیرا هنرمندان این نوع پرفورمنس اثری ماندگار به معنای سنتی تولید نمی‌کردند، بلکه هنرشان در لحظه رخ می‌داد. به عنوان مثال، مارینا آبرامویچ، یکی از برجسته‌ترین هنرمندان این حوزه، بیان می‌کند: «پرفورمنس در لحظه است و هر لحظه که اجرا پایان یابد، آن اثر هم پایان می‌یابد».

بیشتر بخوانید:

عناصر کلیدی پرفورمنس آرت

برای اینکه یک اثر را پرفورمنس آرت بنامیم و نه صرفاً پرفورمنس یا اجرای معمولی، باید این چهار عنصر به‌طور واضح وجود داشته باشد:

  1. زمان واقعی: زمان رخدادها در این نوع پرفورمنس باید در زمان واقعی باشد. یعنی هنرمند نباید زمان نمایشی (غیر واقعی یا تنظیم شده) ایجاد کند. همان‌گونه که مارینا آبرامویچ در بسیاری از آثار خود مانند “هنرمند حاضر است” به چشم می‌آید، زمان رویداد همواره واقع‌گرایانه است.
  2. مکان واقعی: مکان رویداد نیز باید در دنیای واقعی اتفاق بیفتد، نه در یک فضای تخیلی یا مجازی. مکان بخش جدایی‌ناپذیری از پرفورمنس آرت است. هنرمندان با انتخاب مکان‌های خاص برای اجرا، نه تنها فضا را بخشی از اثر خود می‌کنند، بلکه معنای جدیدی نیز به اثر هنری اضافه می‌کنند.
  3. حضور اجراگر: برخلاف فضای بازیگری که به تقلید و شبیه‌سازی احساسات و حرکات پرداخته می‌شود، در پرفورمنس آرت اجراگر باید خودش باشد و به جای بازیگری، با حضور خالص و بی‌واسطه در اثر شرکت کند. در اینجا هنرمند خود واقعیش را ارائه می‌دهد، نه یک شخصیت نمایشی. این تمایز کلیدی پرفورمنس آرت از بازیگری است. ابرامویچ در آثارش، احساسات واقعی خود را نمایش می‌دهد. اگر اشکی می‌ریزد، آن اشک ناشی از احساسات واقعی است، نه نمایشی از احساسات.
  4. حضور مخاطب: عنصر دیگر این هنر حضور مخاطب است که نباید منفعل باشد. حتی اگر مخاطب در ظاهر واکنشی نشان ندهد، با حضورش در فضا و مواجهه با اثر و اجراگر، در اثر تأثیر می‌گذارد. شما این مفهوم را به‌درستی بیان کرده‌اید که «فردی که با حضور اجراگر مواجه می‌شود، می‌تواند در مقابل اثر منفعل بماند، اما حضورش به تنهایی در آن تأثیر می‌گذارد». به عنوان مثال، در اجرای معروف آبرامویچ، “هنرمند حاضر است”، تماشاگرانی که در مقابل او می‌نشینند و به چشمانش خیره می‌شوند، بخشی از خود اثر هستند و نه صرفاً نظاره‌گر آن.

تفاوت پرفورمنس و پرفورمنس آرت

هر پرفورمنس آرتی یک پرفورمنس است، اما هر پرفورمنسی نمی‌تواند در این دسته قرار گیرد. در هنرهای نمایشی مانند تئاتر، کنسرت، رقص و بسیاری دیگر از اشکال اجرایی، می‌توان از اصطلاح پرفورمنس استفاده کرد، اما پرفورمنس آرت نوع خاصی از هنر اجرایی است که با خصوصیات مشخص خود از سایر انواع پرفورمنس متمایز می‌شود. در اینجا به تفاوت‌های کلیدی بین این دو اشاره می‌کنیم:

  1. هنر زنده: برخلاف برخی از اشکال دیگر پرفورمنس، در پرفورمنس آرت هنرمند خود هنرمند و اثر همزمان است و هیچ واسطه‌ای بین اجراگر و اثر وجود ندارد.
  2. بازیگری در مقابل اجرا: در تئاتر و دیگر هنرهای نمایشی، بازیگران شخصیت‌های مختلف را بازی می‌کنند و به شبیه‌سازی و تقلید احساسات می‌پردازند، در حالی که در پرفورمنس آرت، اجراگر هیچ نقشی را ایفا نمی‌کند. او خود واقعی‌اش را به صحنه می‌آورد.

تاریخچه

پرفورمنس آرت ریشه در جنبش‌های آوانگارد قرن بیستم مانند دادائیسم و سوررئالیسم دارد. هنرمندانی مانند مارسل دوشان و جان کیج، به‌نوعی پایه‌گذار این نوع هنر بودند. دادائیسم که در دوران جنگ جهانی اول در زوریخ شکل گرفت، با هدف زیر سؤال بردن ارزش‌های هنری و اجتماعی رایج، هنرمندان را به سمت اجراهای غیرمتعارف و تجربی سوق داد. در دهه ۱۹۶۰، پرفورمنس آرت در اروپا و آمریکا، به‌ویژه در ایتالیا و آلمان، به عنوان یک جنبش هنری نوین شناخته شد.

هنرمندانی مانند مارینا آبرامویچ، با آثار پیشگامانه خود، این نو پرفورمنس را به اوج رساندند. او به طور خاص با آثاری چون “ریتم صفر” و “هنرمند حاضر است”، نشان داد که چگونه پرفورمنس می‌تواند مخاطب را به عمق تجربه انسانی بکشاند.

پرفورمنس آرت به عنوان یک گونه هنری مستقل

این هنر در دوران پست‌مدرن به عنوان یک گونه هنری مستقل شکل گرفت. همان‌گونه که مدرنیته ضرورت هنرهایی مانند عکاسی و سینما را به‌وجود آورد، پست‌مدرنیسم نیز پرفورمنس ارت را به عنوان یک ضرورت بیان هنری معرفی کرد. این هنر با گرفتن بهترین عناصر از دیگر هنرها و حذف زوائد آن‌ها، نوع جدیدی از هنر را ارائه کرد که نه تئاتر است و نه هنرهای تجسمی، بلکه گونه‌ای جدید و مستقل از بیان هنری است. به تعبیر مارینا آبرامویچ: «پرفورمنس آرت هنری است که مرزهای تمام هنرها را می‌شکند».

نتیجه‌گیری

پرفورمنس آرت، گونه‌ای هنری است که در جهان پست‌مدرن با تعامل بین اجراگر و مخاطب و استفاده از زمان و مکان واقعی، به جایگاهی رفیع در هنرهای معاصر رسیده است. این هنر با اتکای بر حضور واقعی هنرمند و مخاطب و خلوص در اجرا، می‌تواند به بیان مستقیم و عمیق احساسات و مفاهیم اجتماعی بپردازد و همچنان تأثیرگذار بماند.

منابع:

  • Abramović, Marina. “The Artist is Present”. MoMA.
  • Phelan, Peggy. “Unmarked: The Politics of Performance”. Routledge, 1993.
  • Goldberg, RoseLee. “Performance Art: From Futurism to the Present”. Thames & Hudson, 2011.

بیشتر بخوانید:

لطفا به آخرین آثار ما در گروه هنری تن‌و‌تن نگاه کنید

از همراهی شما تا انتهای نوشتار پرفورمنس آرت سپاس‌گزار هستیم. حتما ما را در تن‌وتن با نظرات خود در رابطه با این نوشتار، آگاه کنید.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فهرست مطالب