در این نوشتار به بررسی ابزار حیاتی برای انتقال احساسات در هنرهای نمایشی خواهیم پرداخت. در ادامه با داستان دراماتیک همراه بمانید.
داستان به عنوان عنصری حیاتی در هنرهای نمایشی، ابزاری است که تجربهها، احساسات و پیامها را به شکلی منسجم به مخاطب منتقل میکند. داستانها از وقایع، شخصیتها و مکانها تشکیل شدهاند و میتوانند در قالبهای متعددی مانند فیلم، تئاتر، رمان و حتی هنرهای تجسمی به نمایش درآیند. در نهایت، هدف اصلی داستان ، انتقال معنا و ایجاد ارتباط احساسی یا فکری با مخاطب است.
داستان دراماتیک چیست؟
برای شناخت بهتر داستان به مواردی چون؛ تعادل، آشفتگی، شخصیت اول، نقشه، مانع یا موانع، گرهافکنی یا پیچیدهسازی، داستان فرعی، بحران، نقطه اوج و در پایان حل و فصل و گرهگشایی میتوان پرداخت؛ اما در اینجا ترجیح داده شده تا به چند عنصر اصلی که در شناخت نوعی از داستانسرایی یعنی نمایشنامه که به درک بهتر آن کمک خواهد کرد، توجه کنیم؛ چرا که شناخت آنها برای شرایط نقض وجود آنها نیز لازم است.
بیشتر بخوانید:
- مفهوم ایده و کانسپت در هنر و فلسفه
- مفهوم فرم در نظریه های هنری و فلسفی
- تعریف درام و اهمیت هنرهای دراماتیک
- بررسی تفاوتهای بنیادین هنر ایرانی و هنر غربی
- هنر معاصر ایران : نظریات و مقایسه با هنر غرب
- پرفورمنس آرت ؛ هنر زنده
فهرست مطالب این مقاله
Toggleعناصر کلیدی داستان
۱. شخصیتها
شخصیت اصلی (پروتاگونیست)
شخصیت اصلی داستان، نقش محوری در پیشبرد داستان دارد. برای تحلیل این شخصیت، میتوان به جنبههای زیر توجه کرد:
- مقصد شخصیت: انگیزهها، اهداف و آرزوهای شخصیت اصلی باید بهطور واضح مشخص شوند. این انگیزهها میتوانند شامل جستجو برای حقیقت، انتقام، عشق یا دستیابی به یک هدف خاص باشند.
- تغییرات شخصیت: در طول داستان، شخصیت اصلی ممکن است دچار تحول شود. این تغییرات میتواند شامل رشد، شکست یا تغییر در دیدگاهها و ارزشها باشد.
- رابطه با دیگر شخصیتها: نحوه تعامل شخصیت اصلی با دیگر شخصیتها و تأثیرات این روابط بر روی او میتواند به عمق شخصیت و پیشبرد داستان کمک کند.
شخصیتهای فرعی
شخصیتهای فرعی به شخصیت اصلی کمک میکنند یا در مقابل او قرار میگیرند. تحلیل شخصیتهای فرعی شامل:
- نقش در داستان دراماتیک: هر شخصیت فرعی باید یک هدف و نقش خاص در داستان داشته باشد، که میتواند شامل حمایت، مخالفت یا ایجاد چالش برای شخصیت اصلی باشد.
- توسعه شخصیت: شخصیتهای فرعی باید به گونهای توسعه یابند که احساس واقعی بودن و پیچیدگی را منتقل کنند. این میتواند از طریق ارائه پسزمینه، انگیزهها و تاریخچه آنها صورت گیرد.
۲. طرح (Plot)
ساختار طرح
طرح داستان بهطور معمول از پنج مرحله تشکیل شده است:
- مقدمه (Exposition): در این مرحله، زمینه داستان، شخصیتها و وضعیت موجود معرفی میشوند. این بخش به خواننده کمک میکند تا با دنیای داستان آشنا شود.
- افزایش تنش (Rising Action): در این بخش، چالشها و مشکلاتی که شخصیت اصلی با آنها مواجه میشود، بهتدریج افزایش مییابد. این مرحله شامل ایجاد کنشها، تقابلها و بحرانها است که تنش را افزایش میدهد.
- نقطه عطف (Climax): این نقطه در داستان، اوج تنش و تعارض است. شخصیت اصلی باید با بزرگترین چالش خود روبرو شود و نتیجه این رویارویی میتواند به تغییر مسیر داستان منجر شود.
- کاهش تنش (Falling Action): پس از نقطه عطف، داستان به آرامی به سمت حل تعارضات پیش میرود. در این مرحله، پیامدهای تصمیمات شخصیتها و حل مسائل بررسی میشود.
- نتیجهگیری (Resolution): در این مرحله، داستان به پایان میرسد و سرنوشت شخصیتها روشن میشود. باید توجه داشت که نتیجهگیری میتواند خوشایند، غمانگیز یا باز باشد.
۳. تم (Theme)
شناسایی تم
تمها معمولاً به موضوعات عمیق و معانی اصلی داستان اشاره دارند. شناسایی و بررسی تمها شامل:
- تمهای اصلی: این تمها میتوانند شامل عشق، تنهایی، فداکاری، شجاعت و غیره باشند. داستان باید به طور مداوم این تمها را بازتاب دهد و آنها را در چالشها و تصمیمات شخصیتها منعکس کند.
- تمهای فرعی: تمهای فرعی میتوانند به ایجاد عمق و پیچیدگی در داستان کمک کنند. این تمها میتوانند به جنبههای خاصی از زندگی یا جامعه اشاره داشته باشند.
۴. محیط (Setting)
شناسایی محیط
محیط داستان دراماتیک شامل زمان و مکان است که بر روی شخصیتها و رویدادها تأثیر میگذارد. تحلیل محیط شامل:
- زمان: مشخص کردن زمان داستان (گذشته، حال یا آینده) و تأثیر آن بر روی روایت. همچنین، بررسی اینکه چگونه تغییرات زمان بر رفتار و تصمیمات شخصیتها تأثیر میگذارد.
- مکان: مکان داستان باید بهگونهای انتخاب شود که به احساس کلی و تم داستان کمک کند. بررسی ویژگیهای مکان و تأثیر آن بر روی شخصیتها و رویدادها اهمیت دارد.
۵ . زاویه دید (Point of View):
زاویه دید به نحوه ارائه داستان به مخاطب اشاره دارد و ممکن است اولشخص، سومشخص یا چندگانه باشد.
۶ . کشمکش (Conflict):
درگیری یا چالشی که شخصیتها با آن مواجه میشوند، محرک اصلی داستان است و بدون کشمکش، داستان بیتأثیر میماند. کشمکش میتواند درونی یا بیرونی باشد و به تحول شخصیتها کمک کند.
۷ . دیالوگ (Dialogue)
دیالوگها مکالمات بین شخصیتها هستند و نقش مهمی در پیشبرد داستان و توسعه شخصیتها دارند. دیالوگها میتوانند احساسات، انگیزهها و ویژگیهای شخصیتها را به تصویر بکشند.
۸ . ساختار (Structure)
ساختار نمایشنامه به نحوه سازماندهی اجزای مختلف آن اشاره دارد. این شامل تقسیمبندی به پردهها (Acts) و صحنهها (Scenes) و همچنین ترتیب و تسلسل وقایع است. ساختار منظم و منطقی میتواند به فهم بهتر داستان و تأثیرگذاری آن کمک کند.
شیوه های نوشتن داستان براساس نوع روایت
شیوههای نوشتن داستان دراماتیک میتواند براساس نوع روایت و محوریت عناصر مختلف تقسیمبندی شود:
- روایت خطی (Linear Narrative): داستان به ترتیب زمانی پیش میرود و تغییرات زمانی صورت نمیگیرد.
- روایت غیرخطی (Non-Linear Narrative): توالی زمانی در این نوع روایت دچار تغییر میشود و ممکن است از فلشبک یا فلشفوروارد استفاده شود.
- روایت دایرهای (Circular Narrative): داستان در نقطهای که آغاز شده به پایان میرسد و پیشرفت زمانی قابل توجهی ندارد.
- روایت چندگانه (Multiple Narrative): چندین زاویه دید یا خط داستانی بهصورت همزمان روایت میشود.
- روایت درونی (Stream of Consciousness): تمرکز بر افکار و احساسات شخصیتها است و روایت بهصورت پراکنده ارائه میشود.
شیوههای نوشتن داستان براساس محوریت عناصر داستانی
این دستهبندی بر اساس تمرکز نویسنده بر عناصر خاص داستان است:
- داستان مبتنی بر شخصیت: شخصیتها و تغییرات آنها محور اصلی داستان هستند.
- داستان مبتنی بر رویداد: حوادث و رویدادها هدایتگر داستان هستند و شخصیتها در واکنش به این رویدادها عمل میکنند.
- داستان مبتنی بر تم: پیام و مفهوم اصلی داستان بهطور مشخص در طول روایت برجسته میشود و عناصر دیگر در خدمت بیان آن قرار میگیرند.
- داستان مبتنی بر فضا: فضا و مکان نقش مهمتری نسبت به دیگر عناصر دارند و ممکن است بر رفتار و تصمیمات شخصیتها تأثیر مستقیم بگذارند.
نقش داستان در نمایشنامه
در نمایشنامه، داستان مانند ستون فقرات عمل میکند و هر چه قدر داستان قویتر و پرمعناتر باشد، نمایشنامه نیز تأثیرگذارتر خواهد بود. بدون یک داستان محکم، نمایشنامه نمیتواند رابطهای عمیق با مخاطب برقرار کند. داستان باعث میشود تا شخصیتها به وجود بیایند، کشمکشها ایجاد شوند و پیام نمایش به شکلی جذاب به مخاطب منتقل گردد.
شیوه های نوشتن اثر دراماتیک
- دیالوگمحور (Dialogue-Driven): در این نوع اثر، دیالوگها بیشترین اهمیت را دارند و از طریق گفتوگو، داستان پیش میرود.
- اکشنمحور (Action-Driven): وقایع و اعمال شخصیتها محور اصلی داستان هستند و دیالوگها نقش کمتری ایفا میکنند.
- درام شخصیتمحور (Character-Driven Drama): تحول شخصیتها و روابط میان آنها تمرکز اصلی است.
- درام مبتنی بر فضا و تم (Theme or Setting-Driven Drama): تم یا فضا نقش کلیدی را بازی میکنند و دیگر عناصر به تقویت آنها میپردازند.
کشمکش در داستان دراماتیک
یکی از مهمترین عناصر در هر داستان، کشمکش یا تضاد است. این عنصر بین شخصیتها و نیروهای مختلف باعث ایجاد تنش و جذابیت در داستان میشود.
کشمکش به دو دسته کلی تقسیم میشود:
- کشمکش درونی (Internal Conflict): این تضاد در درون شخصیت اتفاق میافتد و معمولاً مسائل روانی، اخلاقی یا تصمیمات شخصی را دربرمیگیرد.
- کشمکش بیرونی (External Conflict): شخصیت با نیروهای خارجی مانند دیگر شخصیتها، جامعه یا طبیعت در تضاد است.
ماجرا در داستان دراماتیک
در بررسی داستان، عنصر “ماجرا” یا طرح (Plot) بهعنوان یکی از مهمترین اجزای یک داستان دراماتیک مطرح است. ماجرا به توالی رویدادها اشاره دارد که به پیشبرد داستان کمک میکند. در واقع، ماجرا مجموعهای از رویدادهایی است که بهطور منطقی به یکدیگر مرتبط هستند و باعث ایجاد تنش و کشمکش در داستان میشوند. بدون ماجرا، داستان بیهدف و سردرگم خواهد بود، و مخاطب نمیتواند تحولات شخصیتها یا اهمیت رویدادها را بهخوبی درک کند.
ویژگیهای اصلی ماجرا:
- آغاز (Introduction): معرفی شخصیتها، فضا و شرایط اولیه داستان.
- رویدادهای محرک (Inciting Events): اتفاقاتی که شخصیتها را به حرکت و واکنش وا میدارد.
- اوج داستان (Climax): نقطه اوج تنش و درگیری که شخصیتها در بالاترین نقطه از تصمیمگیری یا تغییر قرار دارند.
- گشایش (Falling Action): رویدادهایی که به حل کشمکشها نزدیک میشود.
- پایان (Resolution): نتیجهگیری و حلوفصل نهایی داستان.
ماجرا نه تنها جریان رویدادها را سازماندهی میکند، بلکه مسیری را برای بیان تم اصلی داستان فراهم میسازد و پیام یا مفهوم اصلی داستان را به مخاطب انتقال میدهد.
شخصیت ها در داستان های دراماتیک
شخصیتها در داستانهای دراماتیک نقش مهمی در پیشبرد داستان و ایجاد احساسات در مخاطب دارند. در این متن، شخصیتها را از دو زاویهی اصلی مورد بررسی قرار خواهیم داد: تأثیر در داستان و تغییرات درونشخصیتی.
۱. از لحاظ تأثیر در داستان و پیشبرد داستان
۱-۱. شخصیتهای محوری (اصلی): شخصیتهای محوری در مرکز داستان قرار دارند و کنشها و تحولات آنها محور اصلی روایت را تشکیل میدهد. این شخصیتها معمولاً با چالشهای بزرگ مواجه میشوند و در پایان داستان دچار تحول میگردند. برای مثال، شخصیت «هملت» در نمایشنامه شکسپیر نماد یک شخصیت محوری است که با درگیریهای درونی و بیرونی خود، سیر داستان را به پیش میبرد.
۱-۲. شخصیتهای فرعی: شخصیتهای فرعی به پیشبرد داستان کمک میکنند اما خودشان در مرکز داستان قرار ندارند. این شخصیتها ممکن است در ایجاد تنش یا گسترش داستان نقش داشته باشند، اما نمیتوانند بهتنهایی داستان را به پیش ببرند.
۲. از لحاظ تغییرات درونشخصیتی
۲-۱. شخصیتهای دینامیک (پویا): این شخصیتها در طول داستان دچار تغییر و تحول میشوند. آنها بهدلیل تجربیات و کشمکشهایشان تغییرات قابل توجهی را تجربه میکنند. شخصیت «گریگور زامزا» در داستان «تحول» کافکا نمونهای از یک شخصیت دینامیک است.
۲-۲. شخصیتهای استاتیک (ایستا): شخصیتهای استاتیک تغییرات کمی را تجربه میکنند و در طول داستان ثابت میمانند. این شخصیتها ممکن است نمادهایی از رفتارها یا الگوهای خاص اجتماعی باشند.
شخصیتها نقش کلیدی در داستانهای دراماتیک دارند. درک نوع شخصیت و تحولات آنها، به تحلیل عمیقتری از داستان کمک میکند و میتواند به بینش بهتری از مضامین و پیامهای اصلی داستان منجر شود. در این راستا، آشنایی با انواع شخصیتها و تأثیر آنها بر داستان، میتواند به بهبود مهارتهای نویسندگی و تحلیل داستانهای دراماتیک کمک کند.
استفاده از تکنیک های نوشتن در آثار دراماتیک
نوشتن داستانهای دراماتیک نیاز به تکنیکهای خاصی دارد که به نویسنده کمک میکند تا اثر خود را جذابتر و اثرگذارتر کند. در این بخش، به بررسی استفاده از تکنیک های نوشتن در آثار دراماتیک خواهیم پرداخت.
۱. دیالوگ مؤثر: نوشتن دیالوگهای طبیعی و واقعگرایانه میتواند به شخصیتها زندگی ببخشد. دیالوگها باید با صدای شخصیتها هماهنگ باشد و به پیشبرد داستان کمک کند.
۲. توصیف شخصیتها و فضا: توصیف دقیق شخصیتها و فضاهای داستان باعث میشود که مخاطب بتواند با داستان ارتباط بهتری برقرار کند. استفاده از تصاویر زنده و جزئیات کمک میکند تا مخاطب احساس کند که در دل داستان حضور دارد.
۳. استفاده از نمادها: نمادها میتوانند به عمق داستان بیفزایند و مفاهیم پنهان را منتقل کنند. این تکنیک به نویسنده این امکان را میدهد که پیامهای بیشتری را در داستان بگنجاند.
۴. استفاده از زمان: تغییرات در زمان روایت، مانند فلشبکها یا فلشفورواردها، میتواند داستان را جالبتر کند و به معرفی پیشینه شخصیتها کمک کند.
۵. پایانهای باز یا بسته: انتخاب نوع پایان داستان، تأثیر زیادی بر تجربه مخاطب دارد. پایانهای باز ممکن است باعث تفکر و تأمل بیشتر شوند در حالی که پایانهای بسته به وضوح و وضوح بیشتری اشاره دارند.
استفاده از تکنیکهای نوشتن داستانهای دراماتیک نه تنها به نویسنده کمک میکند تا داستان جذابتری خلق کند، بلکه به مخاطب نیز اجازه میدهد تا بهطور عمیقتری با مفاهیم و شخصیتها ارتباط برقرار کند. این تکنیکها، در نهایت، به ایجاد یک اثر دراماتیک قدرتمند و تاثیرگذار کمک میکنند.
سبک (Style) در داستانهای دراماتیک
تحلیل سبک نوشتاری
سبک نوشتاری نویسنده شامل انتخاب واژگان، ساختار جملات و نحوه بیان احساسات و فکرهاست. تحلیل این بخش شامل:
- زبان: زبان مورد استفاده در داستان باید با شخصیتها و محیط سازگار باشد. همچنین، بررسی نوع واژگان (رسمی، غیررسمی، توصیفی و …) و تأثیر آن بر احساس خواننده.
- روایت: نوع روایت (اول شخص، سوم شخص و …) و تأثیر آن بر روی درک خواننده از داستان. همچنین، تحلیل تکنیکهای استفادهشده مانند توصیف، دیالوگ و تأثیر آن بر احساس و درک داستان.
شیوههای نوشتن در آثار دراماتیک
- رئالیسم: در این سبک، وقایع و شخصیتها به شکلی طبیعی و واقعگرایانه نمایش داده میشوند و زبان ساده و روزمره بهکار میرود.
- اکسپرسیونیسم: این سبک بر احساسات درونی شخصیتها تمرکز دارد و از نمادها و تصاویر غیرواقعی برای نمایش تجربیات استفاده میکند.
- سورئالیسم: سورئالیسم مرز بین واقعیت و خیال را از بین میبرد و از تصاویر خیالی و ناخودآگاه بهره میگیرد.
- آبسوردیسم (Absurdism): در این سبک، نویسنده به بیمعنایی و ناهنجاریهای زندگی اشاره میکند.
- تئاتر اپیک برشت: برشت با فاصلهگذاری و تکنیکهای نوآورانه تلاش کرد تا بهجای درگیر کردن احساسات مخاطب، آنها را به تفکر وادارد.
منابع پیشنهادی
- “The Art of Dramatic Writing” by Lajos Egri: این کتاب به تجزیه و تحلیل شخصیتها و ساختار داستان میپردازد و تکنیکهای نوشتن درام را بررسی میکند.
- “Story: Substance, Structure, Style and the Principles of Screenwriting” by Robert McKee: منبع معتبری برای نویسندگان داستانهای سینمایی و دراماتیک است که به بررسی عناصر داستان میپردازد.
- “The Writer’s Journey: Mythic Structure for Writers” by Christopher Vogler: این کتاب بر پایهی ساختارهای داستانی بر مبنای افسانهها و داستانهای اسطورهای تمرکز دارد و به نویسندگان کمک میکند تا داستانهای خود را بهتر سازماندهی کنند.
بیشتر بخوانید:
لطفا به آخرین آثار ما در گروه هنری تنوتن نگاه کنید
از همراهی شما تا انتهای نوشتار پرفورمنس آرت سپاسگزار هستیم. حتما ما را در تنوطن با نظرات خود در رابطه با این نوشتار، آگاه کنید.