در دنیای هنر، دو رویکرد کلی به آثار هنری جدید وجود دارد: فرمالیسم و کانسپچوال آرت ؛ که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
ابتدا لازم است اشاره کنیم که منظور از فرمالیسیم، هنر فرم محور بهعنوان رویکرد و نه فقط بهعنوان جنبش هنری ۱۹۱۶ و کانسپچوال آرت (هنر مفهومی) را نیز به عنوان یک رویکرد نه فقط جنبشی به همین نام مطرح میکنیم. اما بهدلیل مفاهیم آشنایی که از این واژه ها وجود دارد و سردمداری افراطی این دو جنبش برای این دو نوع نگاه همچنان همین نامگذاری را بهخدمت میگیریم. پس منظور از هنر فرمالیستی هر نوع نگاهی است که فرم محور و منظور از کانسپچوال آرت هر نگاه ایده محور است.
فرمالیسم و کانسپچوال آرت
در دنیای هنر، دو رویکرد کلی به آثار هنری جدید وجود دارد: فرمالیسم و کانسپچوال آرت. هر یک از این رویکردها ویژگیهای خاص خود را دارند و به نحو متفاوتی به خلق و ارزیابی آثار هنری میپردازند.
بیشتر بخوانید:
- مفهوم ایده و کانسپت در هنر و فلسفه
- مفهوم فرم در نظریه های هنری و فلسفی
- تعریف درام و اهمیت هنرهای دراماتیک
- بررسی تفاوتهای بنیادین هنر ایرانی و هنر غربی
- هنر معاصر ایران : نظریات و مقایسه با هنر غرب
- پرفورمنس آرت ؛ هنر زنده
تاریخچه فرمالیسم
ریشه در هنر کلاسیک و دوره پیش از رنسانس دارد، زمانی که هنرمندانی همچون فیدیاس تا لئوناردو داوینچی تلاش میکردند تا آثار خود را با زیبایی و کمال فرم خلق کنند. آثار کلاسیک معمولاً دارای محتوای مذهبی یا تاریخی بودند و هدف آنها انتقال پیامهای اخلاقی و زیباییشناختی بود. این امر باعث شد تا هنرمندان به جنبههای بصری و شکلی اثر بیشتر توجه کنند، چرا که میتوان گفت مفاهیم از پیش مشخص بودند.
تاریخچه کانسپچوال آرت
کانسپچوال آرت یا هنر مفهومی به عنوان یک مفهوم و رویکرد جدید بهویژه در هنر معاصر به وجود آمد. این رویکرد در تضاد با رویکردهای فرمالیستی پیشین قرار گرفت و بر این باور استوار است که ایده یا مفهوم اثر هنری مهمتر از فرم آن است. در واقع، در این شکل، هنرمند سعی میکند عناصر فرمالیستی را از اثر بزداید تا بوسیله کمترین عنصر فرمی به ایده متصل شود. به عبارت دیگر، هنرمند به دنبال “کانال” کردن عناصر فرمالیستی به سمت ایده و مفهوم اصلی است.
تغییرات در هنر پس از رنسانس
با آغاز دوره رنسانس و تحولات عمدهای که در زمینههای مختلف علمی، اجتماعی و فنی به وجود آمد، شرایط هنری تغییر کرد. اختراع ماشین بخار و ظهور زندگی نوین ماشینی، به هنرمندان این امکان را داد که فراتر از قواعد سختگیرانه و سنتی بیاندیشند. همچنین، مثلا کشف دوربین عکاسی به هنرمندان نشان داد که در دنیای صنعتی و ماشینی شده، دوربین میتواند فرم را به زیباترین و دقیقترین شکل بهتر از هر استاد نقاشی ارائه دهد. بنابراین، نیاز به یافتن دلایل جدید برای خلق آثار هنری احساس شد و هنر به سمت انتقال مفهوم و ایده حرکت کرد.
فلسفه پست مدرن
در عصر پست مدرن، نگاه به معنی در فلسفه تغییر کرد. پست مدرنها به این باور رسیدند که مفهوم و معنا در هنر و زندگی به نسبت تجربه زیستی فرد بستگی دارد و هیچ حقیقت مطلقی وجود ندارد. در اینجا، به بررسی نظریات ناقدان و نظریهپردازان پست مدرن میپردازیم، که تأکید دارند بر اینکه هنر باید از تجربیات فردی و زندگی روزمره ناشی شود.
تفاوتها بین پست مدرنیسم و اگزیستانسیالیسم
اگزیستانسیالیسم در هنر بر اهمیت انتقال احساسات عمیق انسانی و تجربیات فردی تأکید دارد. هنرمندان اگزیستانسیالیست سعی دارند تا از طریق آثارشان، پیچیدگیهای وجود انسانی و بحرانهای آن را نمایش دهند.
در مقابل، پست مدرنیسم به بازی با معانی و فرمها میپردازد و تأکید بر تنوع و چندگانگی را در آثار خود نشان میدهد. این رویکرد به خودی خود نشاندهنده نوعی انحراف از معانی سنتی و به چالش کشیدن مفاهیم تثبیتشده در هنر است. همین چندگانگی گاهی، درک آثار کانسپچوال آرت را سخت میکند، چرا که هنرمندان به این عقیده دارند که بخشی از درک اثر هنری به این معانی نسبی و پراکنده در اذهان مخاطبان مختلف بستگی دارد و به قول معروف “پنجاه درصد یک اثر هنری در سمت مخاطب شکل میگیرد.”
نظرات فرمالیستها در عصر پست مدرن
همانطور که با نگاه کانسپچوال آرتیستها آشنا شدیم، حال به نظرات فرمالیستها در عصر پست مدرن میپردازیم. سوزان سانتاک، به عنوان نظریهپرداز فرمالیست، معتقد است آنچه هنرمند ارائه میکند از تجربه زیستی او نشأت میگیرد و چیزی به نام محتوا اصلاً وجود ندارد. این هم نگاهی بر پایه فلسفه پست مدرن است، اما با این تفاوت که در اینجا فرم عنصر اصلی است که هنرمند باید قاطعانه برای انتقال تجربه زیستی خود به مخاطب و و برانگیختن احساسات و حس زیباییشناختی او به کار بگیرد. به بیان دیگر، سانتاک بر این باور است که هر اثر هنری باید بهطور خاص بر روی فرم تأکید کند. هر اثر هنری باید مستقل از هنرمند، سبک، ایده و مفهوم و معنایی مورد توجه قرار بگیرد.
جمعبندی
در عصر پست مدرن، دو رویکرد اصلی وجود دارد: فرمالیسم (فرم محور) و کانسپچوال آرت(ایده محور). یکی با تکیه بر تجربه زیستی هنرمند و دیگری با ابزار قرار دادن ابژه هنری و کانال کردن فرم سعی در انتقال ایده دارد. به شکل کلیتر، هر دو رویکرد به مفهوم نسبی در فلسفه پست مدرن اشاره دارند. این تنوع در رویکردها نه تنها به غنای هنر کمک میکند بلکه به ما این امکان را میدهد تا با نگاهی نو به هنر و زندگی، بیاندیشیم. خود این تنوع و چندگانگی نگاه در درک یک اثر هنری هم یک اتفاق پست مدرنیستی است.
بیشتر بخوانید:
لطفا به آخرین آثار ما در گروه هنری تنوتن نگاه کنید
از همراهی شما تا انتهای نوشتار پرفورمنس آرت سپاسگزار هستیم. حتما ما را در تنوتن با نظرات خود در رابطه با این نوشتار، آگاه کنید.