در این مقاله معنا بخشی به زندگی در نمایشنامه هملت شکسپیر را بررسی خواهیم کرد، در ادامه با تم نمایشنامه هملت همراه تن و تن بمانید.
نمایشنامه هملت نوشته ویلیام شکسپیر به عنوان یکی از مهمترین نمایشنامههای دنیای تئاتر شناخته میشود؛ اجراها و اقتباسهای گوناگون از آن، گواه این مهم تا به اکنون است. درباره این نمایشنامه تفسیرها و تحلیل های گوناگونی شده؛ برخی تم آنرا انتقام و برخی تردید و دیگرانی هم موارد دیگری میدانند. اما سعی میکنیم نگاهی جدید از زاویه دید فلسفه اگزیستانسیالیسم در هملت را ارایه کنیم. در این نوشتار به بررسی مفهوم معنا بخشی به زندگی در نمایشنامه «هملت» و تغییرات شخصیت اصلی بر اساس این مفهوم در تنوتن میپردازیم.
بیشتر بخوانید:
پرفورمنس آرت هنری عاشقانه یا خشمگین [+جزییات]
تعریف معنا بخشی تم نمایشنامه هملت به زندگی در اگزیستانسیالیسم
در فلسفه اگزیستانسیالیسم، «معنا بخشی به زندگی» به معنای تلاش فرد برای یافتن معنا در زندگی از طریق انتخابهای خود و پذیرش مسئولیتهایش است. در این نگاه فلسفی انسان آزادی مطلق دارد اما باید مسئولیت نتایج انتخابهای خود را نیز بپذیرد.
اگزیستانسیالیستها معتقدند:
زندگی به خودی خود فاقد معناست و فرد باید از درون، از طریق انتخابهای معنادار و پذیرش مسئولیت انتخابهایش، به زندگیاش معنا ببخشد.
این رویکرد به جای تکیه بر مفاهیم پیشساخته یا تحمیلشده از بیرون، بر اهمیت ایجاد معنا از درون تأکید میکند. تردید هملت را نمیشود نادیده گرفت؛ اما او نسبت به چه چیز تردید دارد.
در نمایشنامه نویسی یا تحلیل آن، معمولا بر این باوریم که شخصیت محوری از ابتدا تا رسیدن به انتهای نمایشنامه دچار تغییرات میشود. نباید فراموش کرد که ما به همه تغییرات شخصیت نمیپردازیم، بلکه در یک اثر، به تغییراتی که حول محور تم نمایشنامه میگردد توجه میکنیم . اینکه شخصیت محوری در این درام چه میآموزد و در واقع نویسنده به ما چه میآموزد یا درباره چه چیز با ما سخن میگوید. موضوع و بعد عمیقتر از آن مضمون است.
هملت و معنا بخشی به زندگی
در تم نمایشنامه هملت اثر ویلیام شکسپیر، هملت پس از بازگشت از سفر تحصیلی با شیوه مرگ پدرش مواجه میشود و این تجربه، او را با بحران بیمعنایی زندگی روبرو میکند. او متوجه میشود که مفاهیم پایهای زندگیاش مانند مادر، پدر، عمو، قدرت، عشق و دوستیها فاقد معنا هستند. این بحران به او نشان میدهد که زندگیاش از معنا تهی است.
هملت از پذیرش عشق افلیا، مسئولیتهای سیاسی، دوستی رفقای سابقش امتناع میکند. او درباره عشق افلیا شک ندارد بلکه نمیداند که آیا پذیرش این عشق و ادامه زندگی با فرزندآوری میتواند جزوی از معنای جدید زندگیاش باشد.
هملت در دیالوگ معروف خود به افلیا میگوید:
“به صومعه برو، چرا که باید نسل فاسد ما دیگر ادامه نیابد.”
این دیالوگ نشان میدهد که هملت به دلیل تردیدهای عمیق فلسفی، نمیتواند به عشق و زندگی خانوادگی به عنوان منبع معنا نگاه کند. هملت همچنین از پذیرش مسئولیتهایی که روح پدرش به او میسپارد و از اقدام به انتقام در برابر عمویش، کلاودیوس، پرهیز میکند.
در بخشی دیگر نمایشنامه هملت شکسپیر عمویش او را به سفری برای تحکیم روابط با انگلستان میفرستد. هرچند او میفهمد که این سفر میتواند منجر به مرگ او شود اما پس از یافتن نامه و بیاثر شدن توطئه، او از سفر بازمیگردد و در پایان نمایشنامه، نتیجه این کمکاری را میبینیم که دانمارک (کشور هملت)، توسط پادشاه نروژ تصرف میشود. شاید اگر روابط دانمارک و انگلستان توسط هملت تحکیم پیدا میکرد، این اتفاق نمیافتاد.
بررسی تغییرات هملت، بدون هملت
بیاییم متن نمایشنامه هملت بودن و نبودن را بدون گرههای نویسنده در داستان ببینیم. اگر هملت میتوانست معنای زندگی را از درون خود پیدا کند، حتما به سرعت نیز اقدام میکرد؛ در این صورت، هملت میتوانست فورا عموی خود، کلادیوس، را به سزای عملش برساند، مادرش را ببخشد (همانطور که روح پدر در ظهور دوم خود در پرده سوم، صحنه چهارم، از او میخواهد)، و نیز عشق افلیا را بپذیرد. علاوه بر این، هملت میتوانست کشور را از تصرف پادشاهی دیگر نجات دهد.
مونولوگ معروف «بودن یا نبودن» و معنا بخشی به زندگی
در مونولوگ معروف در متن نمایشنامه هملت بودن و نبودن :
“بودن یا نبودن، مسئله این است. آیا پسنده تر آن است ….”،
هملت به مسئله هستی و نیستی اشاره نمیکند، بلکه به بودن عاری از معنی و نبودن ناشی از پذیرش مسئولیت برای معنا بخشی به آن میپردازد. او به این میاندیشد که آیا وجود بدون معنا بهتر است یا باید با پذیرش مسئولیت و معنابخشی به زندگی، حتی اگر به مرگ منجر شود، اقدام کرد.
تفکر اگزیستانسیالیستی به مرگ بهعنوان یک واقعیت غیرقابل اجتناب نگاه میکند و تأکید میکند که مواجهه با مرگ و پذیرش آن میتواند به فرد کمک کند تا ارزشها و معناهای زندگی خود را مشخص کند.
در زاویه دید فلسفه اگزیستانسیالیسم در هملت ، مسئله فداکاری نیز مورد توجه است. فداکاری به معنای پذیرفتن مسئولیتهای شخصی و ایجاد معنا از درون، حتی اگر به قیمت از دست دادن زندگی شود؛ به شرط اینکه اتخاب آزاد و درونی باشد، ارزیابی میشود. هملت در طول نمایشنامه با این چالش مواجه است و در نهایت، این تلاش برای یافتن معنا و پذیرش مسئولیت است که به بحرانهای نهایی او منجر میشود.
هملت چه میآموزد؛ هملت چه تغییری میکند
آیا هملت نگاهش به تردید را تغییر میدهد؟ یا انتقام؟ او شیوه نگرش به “خود” را تغییر میدهد. به این دیالوگ یکی از گورکنها دقت کنید که درباره مرگ افلیا است:
گورکن اول: چطور ممکن است اینطور باشد، مگر اینکه او خودش را در دفاع از خود غرق کرده باشد؟
شکسپیر به این میاندیشیده که ممکن است خودمان در مقابل خودمان قرار بگیریم. در تفکر اگزیستانسیالیسم مواجهه با آزادی و مسئولیت، میتواند به احساس تنهایی و اضطراب منجر شود. ما با پذیرش مسئولیت و معنا بخشی به جهان خودمان هرگز و در هر لحظه خودِ قبلی نیستیم. دائم باید زندگی را معنایی جدید بدهیم.
هملت انتظار دارد که دنیا با او مهربان باشد. او میخواهد همان کودک قبل از سفر تحصیلی باشد. اما چه چیز این اجازه را از او میگیرد؟ او باید خودش به زندگی معنا ببخشد. او باید همه چیز را دوباره برای خودش بازتعریف کند و مسائل را آنگونه ببیند که “هملت جدید”، بعد از تحمل سوگ مرگ پدر، مواجهه با حقیقت توطئهگری عمو، خیانت دوستان و دیگر مصائب روزگار، میبیند.
هملت حالا به جای تکیه بر مفاهیم پیشساخته یا تحمیلشده از بیرون، میفهمد باید به درون نگاه کند. او این را از مادرش نیز میخواهد. هملت نمایشی را ترتیب میدهد تا از مرگ پدرش به دست عمویش مطمئن شود. تردیدها از میان میرود. او به اتاق خواب مادر میرود و در حین گفتگو آینه را مقابل او میگیرد و از او میخواهد به درون خودش نگاه کند.
اضطراب های هملت در مواجه با خودش، در تنهائی ناشی از پذیرش مسئولیت اعمال خود و مواجه اش با آزادی، به دیوانگی او تعبیر میشود؛ اما کدام عاقلی است که دیوانه خوانده نشده است؟
جمعبندی
در تم نمایشنامه هملت شکسپیر ، هملت با بحران بیمعنایی زندگی مواجه است و در تلاش برای معنا بخشی به آن از طریق پذیرش مسئولیتها و اقدام به انتقام میباشد. اگر هملت موفق به یافتن معنا از درون و پذیرش مسئولیتهایش میشد، او میتوانست به سرعت عمویش را مجازات کند، مادرش را ببخشد، عشق افلیا را بپذیرد و کشور را نجات دهد. تغییرات در شخصیت او و تلاش برای یافتن معنای جدید در زندگی، با توجه به مفهوم اگزیستانسیالیستی، نقش اصلی را در پیشرفت داستان و تراژدی نهایی ایفا میکند.
بیشتر بخوانید:
لطفا به آخرین آثار ما در گروه هنری تنوتن نگاه کنید
از همراهی شما تا انتهای نوشتار پرفورمنس آرت سپاسگزار هستیم. حتما ما را در تنوتن با نظرات خود در رابطه با این نوشتار، آگاه کنید.