آغاز سفر
ما سفری را با یک هدف هنری آغاز کردیم. از مشهد که شمالشرق ایران است شروع کردیم و به جنوب شرقیترین نقطه ایران رفتیم. یعنی چابهار و گواتر، در اطراف شهر چابهار وقتی با بومیان خوش قلب و مهربان ((دیوان)) میکردیم، یعنی دور آتش مینشستیم و گپ میزدیم درخت دیرزیست ((انجیر معابد)) را یافتیم به نزد ایشان رفتیم. پرفورمنس آرت ما با آیین بستن یک زنجیر خیالی دور این درخت پیر بلوچ آغاز شد.
خطساحلی جنوب ایران
سپس بر روی خطساحلی جنوب ایران حرکت کردیم به جزایری سر زدیم. در تمام مسیر زنجیر خیالی را بردوش میکشیدیم، با مردم حرف میزدیم و درباره اثر پرفورمنس آرت و درباره علت سفر میگفتیم.
خوزستان
در مسیر انجام این پرفورمنس آرت وقتی به جنوبغربیترین نقطه ایران رسیدیم. از میان مردمی با نژادهای گوناگون گذشته بودیم. آبادان را پشت سر گذاشتیم و به اروند رود رسیدیم. زنجیرمان را به همان رود و به نخلهای سوخته بستیم ولی خوزستان یک هدیه بزرگ به ما داد و آن درختِ ((چنار کیقبادی)) بود. آنچنان دیرزیست است که نامش در ((شاهنامه)) آمده است. زنجیر را دور او بستیم و به مشهد برگشتیم.
سفر نیمهکاره مانده
سفر نیمهکاره مانده بود ولی بعد از چند ماه دوباره به نقطه قبل یعنی اهواز برگشتیم که باعث شد در رفت و برگشت از شهرهای مرکزی ایران هم عبور کنیم.
غرب و هم زمانی آبان
سفر را به شمالشرق آغاز کردیم. سختترین بخش سفرمان شد. زیرا در روزهای بین شهریور تا آبان 1401 بود و ما از شهرهایی میگذشتیم که روزهای آرام اما شبهای پر التهابی داشت. ولی با همه سختی ها و نگرانی ها خودمان را به ماکو و از آنجا بر کرانه رود ارس به شمال سرسبز و درخت بلوط کهنسال و پس از آن به مشهد رساندیم.
در پایان هم سررشته این زنجیر خیالی را بردیم خدمت «سرو آزاد ابرکوه»، پیرترین ایرانی تقدیم کردیم. در مسیر درختان کهنسال زیادی- تقریبا در هر نژاد ایرانی یک درخت – را یافتیم و زنجیر را به او نیز بستیم. اما نمایش و پرفورمنس آرت ما تازه آغاز شده است
پرفورمنس آرت تنوتن
تنوتن یک گروه هنری است که مهربانی و صلح را در هر نقطه از جهان جستجو میکند. صلحی که از صلح میاید نه از فاصله میان جنگها. ما روی نقشه ها مرز را دیدیم اما بر زمین نیافتیم.